يوسف   سورة  : Yusuf


سورة Sura   يوسف   Yusuf
وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ ۚ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ ۖ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (23) وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ (24) وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِن دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ ۚ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَن يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (25) قَالَ هِيَ رَاوَدَتْنِي عَن نَّفْسِي ۚ وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَا إِن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ (26) وَإِن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ (27) فَلَمَّا رَأَىٰ قَمِيصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِن كَيْدِكُنَّ ۖ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ (28) يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَٰذَا ۚ وَاسْتَغْفِرِي لِذَنبِكِ ۖ إِنَّكِ كُنتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ (29) ۞ وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ ۖ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا ۖ إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ (30)
الصفحة Page 238
(23) و آن زنی که او( یوسف) در خانه اش بود ، ازاو در خواست کامجویی کرد ، و درها را بست وگفت: « بیا ، (در اختیار تو هستم) ». (یوسف) گفت: «به خدا پناه می برم! بی گمان او (عزیز مصر) سرور من است ، جایگاه مرا گرامی داشته است (پس چگونه به او خیانت کنم ؟!) مسلماً ستمکاران رستگار نمی شوند » .
(24) و به راستی آن زن قصد او(= یوسف) کرد ، و او نیز اگر برهان پروردگارش ندیده بود؛ قصد وی می کرد ، این چنین (کردیم) تا بدی و فحشا از او دور سازیم ، بی گمان او از بندگان مخلص ماست.
(25) و هر دو به طرف درشتافتند، و(همسر عزیز) پیراهن او را از پشت پاره کرد ، و(در این هنگام) شوهرش را نزد در یافتند . (آن) زن گفت : «کیفر کسی که خواسته باشد به خانواده ی تو بدی (و خیانت) کند چیست؟، جز اینکه زندان شود ، یا عذاب درد ناکی (ببیند).
(26) (یوسف ) گفت : «او با اصرارمرا به سوی خود خوانده است ! » و(درآن هنگام) شاهدی از بستگان آن زن شهادت داد، اگر پیراهن او ازجلو پاره شده ، پس آن زن راست می گوید ، و او از دروغگویان است .
(27) و اگر پیراهن اش از پشت پاره شده ، (آن) زن دروغ می گوید ، و او از راستگویان است ».
(28) پس چون (عزیز مصر) دید که پیراهن او از پشت پاره شده است ، گفت:« این از مکر شما (زنان) است ، بی گمان مکر شما زنان بزرگ است .
(29) ای یوسف! از این (ماجرا) صرف نظر کن ، و (تو ای زن) برای گناه خود آمرزش بخواه ، همانا تو از خطا کاران بوده ای ».
(30) و (این خبر به شهر رسید) زنانی در شهر گفتند :«همسر عزیز، برای کامجویی غلام (= جوان) خود را به سوی خود می خواند ، به راستی محبت (و عشق این جوان) در قلبش نفوذ کرده است ، مسلماً ما او را در گمراهی آشکار می بینیم .
 


اتصل بنا | الملكية الفكرية DCMA | سياسة الخصوصية | Privacy Policy | قيوم المستخدم

آيــــات - القرآن الكريم


© 2022