الأعراف   سورة  : Al-A'raaf


سورة Sura   الأعراف   Al-A'raaf
وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَىٰ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَىٰ أَصْنَامٍ لَّهُمْ ۚ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَٰهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ ۚ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (138) إِنَّ هَٰؤُلَاءِ مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِيهِ وَبَاطِلٌ مَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ (139) قَالَ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَٰهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ (140) وَإِذْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ ۖ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ (141) ۞ وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ (142) وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ (143)
الصفحة Page 167
(138) وما بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم, آنگاه بر گروهی گذشتند که اطراف بتهای خود با تواضع وفروتنی گرد آمده بودند. گفتند: «ای موسی برای ما (نیز) معبودی قرار ده, همانگونه که آنها معبودهای دارند». (موسی) گفت: «حقا, شما گروهی نادان وجاهل هستید (وعظمت خدا را نمی دانید).
(139) بی گمان اینها عاقبت کارشان نا بودی است وآنچه انجام می دادند (نیز) باطل است».
(140) (سپس) گفت: «آیا غیر از خداوند, معبودی برای شما بجویم؟! در حالی که او شما را بر جهانیان (= مردم عصرتان) برتری داد».
(141) و(به یاد آورید) زمانی را که شما را از (فرعون و) فرعونیان نجات دادیم, آنها پیوسته شما را به بدترین صورت شکنجه می دادند, پسرانتان را می کشتند وزنانتان را زنده نگه می داشتند, ودراین, (برای) شما آز مایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود.
(142) وبا موسی, سی شب وعده نهادیم, وآن را با ده شب (دیگر) کامل کردیم, پس میعاد پروردگارش (با او) چهل شب تمام شد. وموسی به برادرش هارون گفت: «جانشین من در میان قوم من باش, و(آنها را) اصلاح کن, واز راه مفسدان پیروی نکن».
(143) وهنگامی که موسی به میعاد ما آمد, وپروردگارش با او سخن گفت, عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان بده, تا به تو بنگرم» فرمود: «(در دنیا) هرگز مرا نخواهی دید, ولیکن به کوه بنگر, پس اگر در جایش ثابت ماند, تو (نیز) مرا خواهی دید». پس چون پروردگارش بر (آن) کوه تجلی کرد, آن را متلاشی (وهموار) ساخت, وموسی بیهوش افتاد, پس هنگامی که به هوش آمد, عرض کرد: «تو پاک ومنزهی, من به سوی تو بازگشتم (و توبه کردم) ومن نخستین مؤمنانم».
 


اتصل بنا | الملكية الفكرية DCMA | سياسة الخصوصية | Privacy Policy | قيوم المستخدم

آيــــات - القرآن الكريم


© 2022